آرامگاه سیبویه شیراز
فارس-شیرازابوبشر عمرو بن عثمان ابن قنبر مشهور به سیبویه، عالم معروف ایرانی در نحو زبان عربی و مؤلف کتاب مشهور الکتاب نخستین و معتبرترین کتاب در نحو متولد بیضا (اردکان) بوده و تاریخ زندگی سیبویه مشخص نیست و همچنین در وفاتش چندین تاریخ از ۱۶۱ هجری قمری تا ۱۹۴ هجری قمری ذکر شده است.

سیبویه در جوانی به بصره رفت و نزد علمای آنجا به خصوص خلیل ابن احمد تحصیل کرد؛ سپس به بغداد، نزد برامکه رفت و مناظره وی با کسایی در حضور یحیی ابن خالد برمکی در مساله معروف به زنبوریه در همانجا صورت گرفت. وفات سیبویه به قولی در شیراز اتفاق افتاده و در محلی معروف به سنگ سیاه که اکنون در شمال دروازه کازرون شیراز قرار دارد، دفن شده است. بنای فعلی آرامگاه سیبویه در سال 1353 هجری شمسی و به همت انجمن آثار ملی ایران طراحی و ساخته می شود که امروزه با نام خانه فرهنگ سیبویه شناخته می شود. مزار سیبویه درست در میانه آرامگاه قرار گرفته و اطراف آن نیز با تلاش شهرداری شیراز در سال های اخیر به صورت زیبایی گلکاری و درختکاری شده است. در داخل آرامگاه ساده سیبویه کاشی کاری های زیبایی به چشم می خورد که کار دست هنرمندان کاشی کار خراسانی است. بر روی سقف نیز طاق نماهایی تعبیه شده است که بر زیبایی هر چه بیشتر بنا افزده است. محل قرار گرفتن آرامگاه از سطح ورودی فاصله داشته و با چند پله به حیاط متصل می گردد.
آدرس آرامگاه سیبویه، شهر شیراز، بلوار سیبویه، محله سنگ سیاه
خلاصه ای از زندگی نامه سیبویه
سیبویه زبان شناس مسلمان ایرانی، آغازگر سنت زبان شناسی عربی تلقی می شود. نام کامل او عمرو بن عثمان بن قنبر است و کنیه اش ابوالبشر اواز بردگان بنی حارث بن کعب بود و در حدود 750 سال پیش در شهر بیضای فارس متولد شد. درباره لقبش، سیبویه نقل ها متفاوت است، ظاهرا سیبویه به معنی بوی سیب است، چون بوهای خوشی از او ساطع می شد. او نحو را از خلیل بن احمد، عیسی بن عمر، یونس بن حبیب فرا گرفت و علم لغت را از ابی الخطاب اخفش. الکتاب که معروف ترین و معتبرترین کتاب ها در زمینه نحو است تالیف اوست که به آن قرآن نحو هم می گویند. این اثر پایه و آغاز زبان شناسی عربی است و از این جهت با دستور پانینی در سنسکریت قابل قیاس است.
او نخستین فردی است که برای زبان عربی صرف و نحو (دستور زبان عربی) نوشت و صداها را در این زبان مشخص ساخت. بنابراین نشانه های ضمه، فتحه، کسره و تنوین ها اختراع و کار سیبویه است. اوبا این عمل عنوان سیبویه نحوی را به خود اختصاص داد. کار سیبویه شاهکار بود و بدون آن پیشرفت زبان عربی امکان پذیر نبود. به این ترتیب، این ایرانیان بودند که برای اعراب دستور زبان نوشتند.
منظاره سیبویه و کسایی
سیبویه بعد از بصره به بغداد سفر کرد، و شرح سفر سر نوشت ساز سیبویه به بصره را یاقوت این گونه نوشته است:
سیبویه به بغداد آمد. بر «یحیی بن خالد برمکی» وارد شد. یحیی پرسید که برای چه آمده ای؟ گفت، آمده ام تا مناظره ای میان من و «کسائی» برگزار کنید. «یحیی» گفت: چنین مکن، «کسائی» شیخ و قاری مدینه السلام است و نیز معلم فرزندان امیرالمؤمنین «خلیفه» است و همه شهر طرفداری او را می کنند. «رشید» خلیفه آن زمان خبر یافت و فرمان داد آن دو مناظره کنند و روزی را معین کردند. در آن روز، سیبویه تنها به درگاه «رشید» آمد. در آغاز «فراء» و «احمر» و «هشام بن معاویه» و «محمد بن سعدان» را دید که پیش از او آمده بودند. «احمر» صد مسئله از او پرسید که هر پاسخی را که سیبویه می داد، او می گفت: ای بصری خطا کردی. سیبویه ناراحت و غضبناک شد و گفت: این بی ادبی است. در این حال «کسائی» آمد، تا اینجا مناظره بر سیبویه گران تمام شده بود.
بسیاری از مردم همراه کسایی آمده بودند. چون نشست گفت: ای بصری در این عبارت چه می گویی «خرجتُ و اذا زیدٌ قائمٌ»؟ سیبویه گفت: «خرجتُ فاذا زیدٌ قائمٌ». «کسائی» گفت: نمی توان گفت: «خرجُت فاذا زیدٌ قائمٌ». سیبویه گفت: نه. کسائی گفت: در این عبارت چه می گویی: «قد کنتُ اَظنَّ اَنَّ العقربَ اَشدُّ لَسعه مِن الزنبورِ فاذا هو هی» یا «فاذا ایاها»؟(این مسئله همان مسأله زنبوریه است) ، سیبویه گفت: «فاذا هو هی» و نصب جائز نیست. کسائی گفت: غلط گفتی. همه حاضران نیز او را خطا کار خواندند. «کسائی» گفت: عرب هم رفع می دهد و هم نصب. کسائی از رأی خود دفاع کرد. «یحیی بن خالد» گفت: شما هر دو سروران شهر خود هستید و با هم اختلاف دارید چه کسی میان شما حکم می کند، رفع دشواری پیش آمده است. کسائی گفت: این عرب ها که به درگاه هستند هر یک از جایی آمده اند. اهل هر دو شهر «کوفه» و «بصره» رأی آن ها را می پذیرند زیرا اهل هر دو شهر از اینان آموخته اند. آنان را حاضر نمای و از آنان بپرس. «یحیی» و «جعفر» گفتند: سخنی است از روی انصاف. عرب ها را حاضر نمودند که در میان آن ها کسانی بود مانند «ابو فَقعَس» و «ابودِثار» و «ابوثَروان»، مسئله را از آنان پرسیدند. آنان رأی «کسائی» را تأیید کردند. «یحیی» رو به سیبویه کرد و گفت: ای مرد تو خود شنیدی، که مجلس به غلبه «کسائی» رأی داد. «یحیی» ده هزار درهم به سیبویه داد و او بیرون آمد و روی به «فارس» نهاد و تا پایان عمر آنجا زیست.
پس از واقعه مناظره، نحویان درباره صحت قول سیبویه به بحث پرداختند. «ابو الحسن علی بن سلیمان اخفش» و اصحاب سیبویه می گفتند: «فاذا هو هی» صحیح است یعنی «فاذا هو مثله» و این موضع رفع است نه موضع نصب. اگر کسی بگوید چگونه «فاذا زیدٌ قائمٌ و قائماً»، به نصب قائم هم درست است ولی «اذا هو ایاها»که «ایاها» هم ضمیر نصب است درست نیست، در جواب بگوییم که «قائماً» بنابراین که حال است منصوب است و حال باید نکره باشد «قائماً» هم نکره است ولی «ایاها» معرفه است، پس قول به «ایاها» باطل است. ولی «هی» درست است زیرا خبرِ مبتدا است و خبر مرفوع است، «هی» نیز ضمیر مرفوع است و خبر مبتدا نمی تواند معرفه باشد یا نکره، و حال فقط باید نکره باشد؛ پس چگونه «ایاها» که معرفه است به جای کلمه ای که باید نکره باشد قرار می گیرد. و نیز یاران سیبویه می گویند: عرب هایی که به نفع «کسائی» رأی داده اند از اعراب «حُطَمه» بودند که «کسائی» در میان آنان زیسته بود و از آنان نحو آموخته بود.
از «ثعلب» نقل کرده اند که می گفت: «فرّاء» مُرد در حالی که کتاب سیبویه زیر سرش بود و نیز گویند که «اخفش اوسط» کتاب سیبویه را نزد «کسائی» خواند و هفتاد دینار به او داد. و «محمد بن عبدالملک» تاریخی آورده است که «هارون بن محمد بن عبدالملک بن زیّات» گفت: پدرم فصد کرده بود «جا حظ» به عیادتش آمد و او را ثنا گفت. پدرم پرسید: چه هدیه ای برایم آورده ای، گفت: بهترین چیزها را، کتاب سیبویه را آورده ام که به خط «کسائی» است و تصحیح و مقابله «فراء». «ابو حاتم سجستانی» گوید: در مرض موت اصمعی به عیادتش رفتم. با خود گفتم اکنون وقتی است که آنچه می خواهم از او بپرسم. (اجازه خواستم) گفت بپرس. گفتم: می خواهم از مناظره تو با سیبویه سؤال کنم. گفت: به خدا سوگند اگر می دانستم که زنده می مانم پاسخت را نمی دادم. چند بیتی از ابیاتی را که سیبویه در کتاب خود آورده است به من عرضه کردند و تفسیر آن ها را پرسیدند. من خلاف آنچه که سیبویه تفسیر کرده بود، تفسیر نمودم. این خبر به سیبویه رسید. سیبویه گفت: جز در مسجد جامع با او مناظره نمی کنم. روزی در مسجد نماز خواندم. وقتی بیرون آمدم سیبویه مرا دید و گفت: بنشین تا در معنی آن ابیات که بر خلاف من تفسیر کرده ای مناظره کنم. هنوز مناظره آغاز نشده، من صدای خود بلند کردم، مردم گرد آمدند. بیان من فصیح بود و زبان سیبویه لُکنَت داشت و زبان عربی را به سبب ایرانی بودنش نیکو صحبت نمی کرد. مردم فریاد زدند «اصمعی» پیروز شد، سیبویه دست خود را تکان داد و رفت. سپس «اصمعی» گفت: ای فرزند آن روز به حالی افتادم که آرزو کردم هرگز در هر چیزی از علم بحث و مناظره نکنم.
علت مرگ سبیویه
بعد از منظاره و اندوهی که از اتفاقات افتاده باعث ناراحتی و مرگ او شد. در سن 35 یا 40 سالگی دار فانی را وداع گفت.
آرامگاه سیبویه در نزدیکی هتل ساسان شیراز قرار گرفته به همین خاطر میهمان شهر شیراز میتوانند برای اقامت، این هتل را انتخاب نمایند.
شما می توانید برای رزرو هتل در سراسر ایران و یا رزرو هتل های شیراز از طریق سایت رزرواسیون آریا اقدام نمایید.
